مشاوره روانشناسي

شیوه ابراز خشم، به تجارب و ارزش ها و باورهای قبلی فرد بستگی دارد. افراد بر اساس تجارب قبلی خود در خانواده، دوستان و اجتماع، پاسخ های اجتماعی یا فرهنگی برای ابراز خشم را یاد می گیرند. البته شیوه ابراز خشم ممکن است در موقعیت های مختلف و یا در رابطه با افراد مختلف متفاوت باشد ولی معمولا یک الگوی ابراز خشم غالب است.

مهمترین سبک های ابراز خشم

1. سرکوب خشم

اشاره به خشمی دارد که از آن آگاه هستیم ولی آن را بیان نمی کنیم. چنین افرادی معمولا وانمود می کنند که اصلا هیچ احساس تنشی ندارند و نمی پذیرند که عصبانی هستند. گاهی سرکوب خشم شیوه ای برای اجتناب به صدمه زدن به کسانی است که برای مه مهم هستند و از این یادگیری ناشی می شود که بیان هیجان های منفی غیرقابل پذیرش است. بنابراین، این افراد در پذیرش خشم خود مشکل دارند و در صورت آگاهی و یا ابراز آن احساس گناه می کنند. ولی سرکوب خشم سالم نیست چون از بین نمی رود و فقط پنهان و مخفی باقی می ماند. احساسات قوی که ابراز نمی شوند ممکن است روی هم انباشته شده و ممکن است در موضوعات بی اهمیت جاری شود یا به شکل نامناسب بروز کند. علاوه بر این، عدم پذیرش و سرکوب خشم می تواند اثرات منفی دراز مدتی روی سلامت جسمی و روانی شامل بیماری قلبی و عروقی، سرطان، فشار خون بالا و افسردگی داشته باشد. 

2. جابجایی خشم

خشم ممکن است به شخص یا ابژه ای جابجا شود که هدف خشم نیست. این کار معمولا به این دلیل صورت می گیرد است هدف اصلی خشم، خطرناک و تهدید آور ادراک می شود. این شیوه ابراز خشم ممکن است در کوتاه مدت به دلیل رها شدن تنش هیجانی و جسمی احساس بهتری در فرد ایجاد کند ولی در درازمدت به روابط فرد صدمه زده و ممکن است در وی احساس گناه و افسردگی ایجاد کند.

3. پرخاشگری

خشم ممکن است به شکل پرخاشگری ابراز می شود که ممکن است به صورت انفجار خشم در شکل جسمی و کلامی باشد. این شکل ابراز خشم ممکن است در کوتاه مدت خوب باشد چون تنش را رها می کند و یک احساس قدرت را ایجاد می کند و گاهی هم ممکن است فرد را به چیزی که می خواهد برساند، ولی موجب پیامدهای منفی زیادی برای خود و دیگران می شود. آن در دراز مدت به روابط صدمه زده، موجب آسیب دیدن دیگران شده و خصومت را در آنها افزایش می دهد. از طرف دیگر، این شکل از ابراز خشم موجب احساس پشیمانی و گناه در خود فرد می شود.

4. پرخاشگری منفعل

در این روش فرد پرخاشگری خود را به شیوه های منفعل ابراز می کند برای مثال لجبازی، کج خلقی و ترشرویی، اهمال کاری و ناکارآمدی. روش دیگر کناره گیری اجتماعی و رفتار غیر همکارانه است. علت این نوع ابراز خشم معمولا نیاز برای کنترل یا برنده شدن با حداقل ریسک است.

5. خشم قاطعانه

این شیوه مناسب ابراز خشم است. در این روش، هدف خشم که صیانت ذات است برآورده می شود در حالیکه نیازها و احساسات دیگران نیز در نظر گرفته می شود. ابراز سازنده خشم مستلزم بیان احساسات و نگرانی ها بدون حمله به طرف مقابل و آشفته کردن خود یا دیگری است. در این روش، احساسات و تقاضای تغییر رفتار با احترام به طرف مقابل و دیدگاه ها و حقوق وی بیان می شود. معمولا وقتی خشم به شکل مناسبی ابراز می شود فرصتی را برای یادگیری و تغییر فراهم می کند. 

اثرات خشم

خشم نامناسب اثرات شایعی روی سلامت جسمی و روانی و حوزه های مختلف زندگی شامل خانوادگی، شغلی و اجتماعی دارد. آن روی همه اندام های بدن اثر می گذاردو حتی یک حمله شدید خشم می تواند موجب حمله قلبی و حتی مرگ شود. همچنین خشم مزمن می تواند منجر به مشکلات هیجانی مانند اضطراب و افسردگی، فقدان اعتماد به نفس، درماندگی و نوسانات خلقی شود.

الف- اثرات خشم بر بدن

همانطور که ذکر شد خشم تغییراتی را در بدن ایجاد می کند که پاسخ جنگ و گریز معروف است. این تغییرات شامل افزایش ضربان قلب، فشارخون و نرخ تنفس؛ کوتاهی تنفس، خشکی عضلات و غیره است. وقتی این تغییرات فیزیولوژیک طولانی شده و یا مکرر اتفاق می افتند و می تواند آثار منفی روی بدن داشته باشد. علاوه بر این، سبک های نادرست ابراز خشم نیز اثرات مضری روی سلامت دارند. در زیر به مهمترین این اثرات اشاره شده است:

• فشار خون و بیماری قلبی – عروقی
• استروک
• بیماری های ریوری و آسم
• دیابت 
• سرطان 
• آرتریت ها
• چاقی و مشکلات خوردن
• سندروم روده تحریک پذیر
• درد

ب- اثرات روی سلامت روان

خشم های مکرر و طولانی اثرات مضری بر سلامت روان دارند. هر چه افراد زودتر و بیشتر عصبانی شوند موضوعات کوچک و گوچک تری آنها را عصبانی می کند. این می تواند تا آنجا پیش برود که دنیا خصمانه و ناکام کننده به نظر می رسد. علاوه بر این، خشم می تواند موجب بروز مشکلات رفتاری شامل پرخاشگری می شود. خشم بازداری در مقابل پرخاشگری را کاهش می دهد ( از طریق فراهم آوردن توجیه برای پرخاشگری و تداخل در فرایند تفکر منطقی) و از طرف دیگر، انرژی لازم برای انجام آن را نیز فراهم می کند. 

اثرات پس از انفجارهای خشم نیز پیامدهای منفی به همراهدارند. رها شدن مواد شیمیایی مانند آدرنالین و نورآدرنالین در انفجارهای خشم، اغلب موجب احساس های افسردگی و گناه می شود. مطالعات نشان می دهند سطوح بالای سرکوب خشم با احتمال بالاتر افسردگی و با بهبودی کمتر افسردگی همراه است. علاوه بر این، خشم بویژه صفت خشم با مصرف سیگار، الکل و مواد ارتباط دارد.

ج – اثرات روی زندگی خانوادگی

خشم وقتی خشم یک هیجان غالب در خانواده می شود روی همه اعضای خانواده تاثیر منفی می گذارد. در این خانواده ها، اغلب خشونت خانگی به صورت بد رفتاری با همسر و یا فرزندان و یا هر دو وجود دارد. این خشونت می تواند اشکال مختلفی داشته باشد که به دو دسته کلی خشونت روانی و جسمی تقسیم می شود. قربانیان چنین خشونتی از انواع مشکلات سلامت روان شامل اضطراب، افسرگی رنج می برند. علاوه  بر این، والدین عصبانی اغلب بچه های عصبانی و پرخاشگری دارند و حتی خود آنها ممکن است تبدیل به والدین عصبانی شوند.

علت چاقی بسیاری از افراد خوردن روانی است. کسانی که به خوردن روانی روی می آورند، پس از یک حادثه استرس زا و موقعیت اضطراب آور، یخچال را بهترین مکان برای کاهش استرس شان می دانند و مشکل اساسی این است که غذاهایی را که از یخچال بر می دارندکه سرشار از کالری و مواد ناسالم هستند. چیپس، پفک، سیب زمینی سرخ کرده، بستنی، همبرگر و آجیل های شور و چرب از غذاهای محبوب این افراد است. این غذاها برای مدت کوتاهی حال آنها را بهتر می کند و سر حال می آیند؛ ولی این حالت موقتی است و یک موقعیت استرس زای دیگر همین پروسه را به جریان می اندازد و پس از مدتی فرد دچار اضافه وزن می شود که به نوبه خود باعث استرس مضاعفی خواهد بود. او دوباره برای مقابله با استرس به یخچال روی می آورد، دوباره چاق می شود، استرس می گیرد و این چرخه معیوب مرتب تکرار می شود. 

استرس مداوم به تدریج باعث بروز فشار خون، بیماری های قلبی و چاقی می شود که می تواند به مرور زمان زندگی فرد را تهدید کنند. اینجاست که اهمیت مصرف غذاهای سالمی که استرس را کاهش دهند، مشخص می شود. اجرای روش های کاهش استرس که روان شناسان توصیه می کنند، برای خیلی ها مشکل است؛ ولی خوردن، ساده ترین کاری است که که یک انسان می تواند انجام دهد. پس اگر غذاهای سالمی بخورد که استرس او را کاهش دهند، بسیار مفید خواهد بود. درباره ی تعدادی از این غذاها دانستنی هایی بخوانید. 

بادام، پسته، گردو

وقتی می بینید که نمی توانید جلوی خودتان را بگیرید، یک مشت بادام بردازید و کم کم آن را بخورید. این غذا سرشار از ویتامین E، یعنی آنتی اکسیدانی است که توان سیستم ایمنی را افزایش می دهد. بادام همچنین ویتامین های گروه B، را در خود دارد که به بدن کمک می کند در موقعیت های ناخوشایند واکنش مناسبی از خودش نشان دهد. یک چهارم فنجان بادام در روز می تواند نیاز شما را برآورده کند. مواقعی که تحت فشار عصبی و استرس زیادی هستید، خوردن کره بادام نیز مفید خواهد بود. در زمان های پر استرس، هورمون آدرنالینکه از غدد فوق کلیوی ترشح می شود، فشار خون را بالا می برد تا بدن انرژی بیشتری برای مقابله با موقعیت داشته باشد.

اکنون شما آماده اید یک واکنش فیزیکی شدید از خود نشان دهید، ولی از آنجایی که اغلب اوقات نیاز به مذاخله فیزیکی نداریم، بهتر است این فشار را از روی قلب خود برداریم. پژوهشی در سال 2007 توسط پژوهشگران در آمریکا انجام گرفت، نشان داد که مصرف حدود یک مشت پسته در روز ، باعث کاهش فشار خون می شود و فشار اضافی را از روی قلب بر می دارد. درمورد گردو هم ثابت شده که خوردن آن فشار خون را هم در حالت استراحت و هم تحت استرس پایین می آورد. پس بهتر است به سالادها، غلات صبحانه یا جوی دو سر، گردو اضافه کنیم.   

آواکادو

خوردن این میوه نیاز شما به فیبر را تامین می کند و حرص شما به خوردن غذاهای چرب و شور و ناسالم را تخفیف می دهد. یکی از بهترین راه های کاهش فشار خون، مصرف پتاسیم است. نصف یک میوه آواکادو، 487 میلی گرم پتاسیم دارد که به اندازه ی پتاسیم موجود در یک موز متوسط است. شما می توانید از آواکادو در سالادهایتان و در کنار سبزی ها و میوه های دیگر استفاده کنید. 

شیر بدون چربی

ثابت شده است که نوشیدن شیر گرم که مدتی مانده باشد، پیش از خواب به رفع بی خوابی و بی قراری کمک می کند. دکتر مری دالمن، استاد فیزیولوژی در دانشگاه کالیقرنیا می گوید: (( کلسیم می تواند اسپاسم های عضلانی و تنش را کاهش دهد. نوشیدن یک لیوان شیر بدون چربی یا دارای یک درصد چربی می تواند در کاهش علائم سندروم پیش از قاعدگی مفید واقع شود و علائمی چون نوسانات خلقی، اضطراب و تحریک پذیری را کاهش دهد)). زنانی که روزانه چهار وعده یا بیشتر شیر کم چربی می نوشند، 46 درصد کمتر از زنانی که یک بار در هفته شیر می نوشند دچار علائم پیش از قاعدگی می شوند. 

جوی دو سر

کربوهیدرات باعث می شوند سروتونین بیشتری در مغز ترشح شود. همین مواد آرامش بخش زمانی که شکلات تیره می خورید هم ترشح می شوند. هرقدر بدن شما آهسته تر کربوهیدرات ها را جذب کند، ترشح سروتونین دوام بیشتری خواهد داشت. هنگامی که دچار استرس می شوید یا مضطرب و کلافه هستید، به جای خوردت موادی چون شیرینی یا شکلات های بسیار شیرین یا بستنی که حاوی قندهای ساده هستند، موادی چون نان جوی دو سر بخورید. قندهای ساده، شیرینی یا شکلات شیرین باعث می شود قند خون یک باره افزایش یابدو خیلی سریع احساس کنید، سرحال شده اید؛ ولی بعد قند خون تان به همان سرغتی که بالا رفته، پایین می آید و مجددا نیاز به خوردن این مواد را حس خواهید کرد. در عوض، نان جوی دو سر حاوی کربوهیدرات های پیچیده است که به تدریج هضم شده و کم کم قتد خون را بالا می برندو به همان نسبت هم در یک جریان آرام و مداوم باعث ترشح سروتونین می شوند. به این ترتیب شما مدت طولاتی تری سرحال خواهید بود. در ضمن نان جوی دو سر حاوی فیبر زیادی است که به تدریج در معده هضم می شود و اجازه نمی دهد زود گرسنه شوید. 

پرتقال

پژوهشگران آلمانی درباره ی تاثیر ویتامین C بر میزان استرس افراد تحقیقی انجام دادند. در این مطالعه 120 نفر حضور داشتند گه برای هر کدام یک سخنرانی کوچک و چند مساله ریاضی ترتیب داده شد تا آنها در موقعیت های استرس زا قرار گیرند. مشخص شد داوطلبانی که پیش از شروع تست 3000 میلی گرم ویتامین C دریافت کرده بودند، استرس کمتری داشتند و سطح کورتیزول ( هورمون استرس) خون و فشار خون آنها سریع تر به حالت عادی بازگشت.

ماهی آزاد

پژوهشی که در سال 2003 درباره اثرات این اسدهای چرب بر هورمون استرس انجام شد، ثابت کرد که یک رژیم غذایی حاوی اسیدهای چرب امگا -3 مانند ماهی، می تواند از بالا رفتن سطح هورمون کورتیزول و آدرنالین در خون جلوگیری کند. طبق پژوهشی دیگر گه سال 2002 در ژورنال انجمن پزشکی آمریکا به چاپ رسید، این مواد در پیشگیری بیماری های قلبی نیز موثرند. 

اسفناج

این گیاه حاوی منیزیم است که باعث کاهش استرس می شود و کمبود آن امکان بروز سردردهای میگرنی را افزایش داده و باعث خستگی مزمن می گردد. تقریبا 7 نقر از هر 10 نفر به قدر کافی منیزیم دربافت نمی کنند. شما می توانید به جای کاهو در ساندویچ ها و سالادها از اسفناج استفاده کنید.

روانکاوی به گفته انجمن روانکاوی آمریکا، مطالعه علمی ذهن فرد و رفتار او است. روانکاوی یک رشته چند وجهی است و شامل بسیاری از زمینه های فرعی مطالعه مانند زمینه های رشد انسانی، ورزشی، بهداشتی، بالینی، رفتار اجتماعی و فرآیندهای شناختی است.

روانکاوی واقعاً یک دانش کاملاً جدید است که بیشتر پیشرفتهای آن در طی 150 سال گذشته اتفاق افتاده است. با این حال، ریشه آن را میتوان در یونان باستان، 400-500 سال قبل از میلاد، جستجو کرد.

روانکاوان ماهر به خوبی می توانند به شما در مسئله های مختلف کمک کنند، تا شما در اجتماعی که در آن در حال زندگی کردن هستید، موفق باشید و هیچ وقت از افراد دیگر کم نیاورید، به طور کلی یک روانکاو خوب به شما کمک می کند، که شما عیب های خود را بیابید و آنها را رفع کنید، تا موفق باشید. 

دقیقاً روانکاوی چیست؟

روانکاوی مطالعه علمی ذهن و رفتار است. روانکاوان به طور فعال در مطالعه و درک فرآیندهای ذهنی، عملکردهای مغز و رفتار نقش دارند، که به شما در زمینه های ذکر شده کمک شایان و قابل توجه ای می کند، به طوری دیگر روانکاو از روان و داخل شما آگاه است و آن را برای شما بیان می کند، تا بتوانید موفق باشید.

روانکاوی مطالعه ذهن، فکر، احساس و رفتار آن است. این شامل مطالعه علمی توانایی ها، عملکردها و رفتارهای ذهنی است. روانشناسان سعی در درک نقش عملکردهای ذهنی در رفتارهای فردی و اجتماعی دارند.

چگونه از روانشناسی در زندگی روزمره استفاده کنیم؟

موارد زیر برخی کاربردهای کاربردی روانکاوی در زندگی روزمره است:

انگیزه، موفقیت تحصیلی، تصمیم گیری، حافظه، مدیریت مالی، ارتباطات، رهبری و ... که برخی از کاربرد های روانکاوی در زندگی روزمره است.

روانکاو خوب در تهران می تواند به افراد کمک کنند تا از پس کنار آمدن با موقعیت های استرس زا، غلبه بر اعتیاد، مدیریت بیماری های مزمن خود برآیند. آزمایشات و ارزیابی هایی که می تواند به شما در تشخیص یک بیماری کمک کند، یا در مورد نحوه تفکر احساس و رفتار فرد به شما کمک کند.

همچنین روانکاوی افرادی را که دچار پریشانی روانی و بیماری روانی هستند ارزیابی، تشخیص و معالجه می کنند. آنها همچنین روان درمانی می کنند، و برنامه های درمانی را تدوین می کنند. روانکاو  غالباً در بیمارستان ها، کلینیک های بهداشت روان و کارهای خصوصی کار می کنند.

یک روانکاو خوب به شما خواهد گفت که در چه زمینه ای، در چه کاری مشکل دارید و او مشکل شما را با کمک خود شما رفع خواهد کرد.

امروزه متاسفانه به خاطر شرایط مختلف بد در جامعه و جهان، نیاز به یک روانکاو از هروقت دیگری بیشتر حس می شود، زیرا بسیار از افراد در حال رفتن به سوی افسردگی و مشکلات دیگر هستند، پس هر چه سریع به دنبال یک روانکاو خوب بگردید، که ما بخاطر همین با داشتن روانکاو خوب در تهران به شما تهرانیان عزیز کمک خواهیم کرد، تا موفق و پایدار باشید. 

اگر بخواهیم در مورد درمان دیس تایمی صحبت کنیم در ابتدا بهتر است، اطلاعاتی در مورد این بیماری و به طور کلی بیماری های روانی داشته باشیم. زمانی که حرف از بیماری های روانی میشود، خیلی از ما از نظر ذهنی فکر می کنیم بیماری های روانی مربوط به افراد دیوانه و یا به اصطلاح روانی هستند. در حالی که اصلاً چنین نیست یکی از معایب بیماری های روانی، این است که این بیماری ها بر خلاف بیماری های جسمی دارای علائم مشخص و معین برای تشخیص نیستند. برای مثال در بسیاری از موارد بیماری های روانی، شما نمی توانید به آزمایشگاه مراجعه کنید و با یک تست آزمایشگاهی مشکوک به آن شوید. در مورد علل ایجاد آنها هم نظرات بسیار متفاوت بوده و به عقیده برخی متخصصین بیماری های روانی دارای زمینه ی ژنتیکی هستند، در حالی که برخی عقیده دارند اینطور نیست. در هر صورت افرادی که زمینه خانوادگی این بیماری را داشته باشند، بیشتر مستعد ابتلا به آن هستند. یکی از بیماری های روانی رایج مخصوصاً در بین نوجوانان و جوانان، بیماری دیس تایمی است که اصطلاحاً افسردگی مزمن و یا خفیف نیز نامیده می شود. از علائم این بیماری می توان به موارد زیر اشاره کرد:

• وجود احساس ناراحتی و خلق و خوی افسرده در اکثر روزها بدون هیچ دلیل مشخصی
• تغییرات عادات خواب و بیداری مثل افزایش ساعات خواب و یا کاهش آن
• احساس درماندگی مفرط همراه با احساس گناه
• فقدان تمرکز در انجام کارهای روزمره
• بی قراری های مفرط به طوری که مانع از انجام فعالیت های روزانه باشد
• لذت نبردن فعالیت ها و علایق روزانه
• وجود افکار منفی چون نداشتن انگیزه و خودکشی

علاوه بر اختلال دیس تایمی، اختلالات روانی دیگری نیز وجود دارند که همانند این بیماری دارای زمینه افسردگی هستند. در این مقاله سعی خواهیم کرد در ابتدا در مورد سایر اختلالات روانی که دارای زمینه افسردگی هستند صحبت کنیم و سپس در مورد درمان دیستایمی صحبت خواهیم داشت.

اختلال سیکلوتایمی

این اختلال روانی نوع خفیفی از اختلال دو قطبی بوده که سبب می شود افراد در دوره های زمانی، دارای حالت مانیا و یا سرخوشی و حالت افسردگی باشند. این اختلال از نظر وجود علائم بسیار مشابه اختلال دو قطبی است با این تفاوت که علائم آن بسیار خفیف تر از افسردگی می باشد. شیوع آن هم در بین کودکان و هم بزرگسالان یکسان است و کودکان درگیر این اختلال، دارای نشانه های بیش فعالی می باشند. تا به امروز درمان قطعی و موثری برای آن وجود ندارد و تنها از طریق دارو درمانی و مشاوره های پیوسته، میتوان علائم آن را کاهش داد. علائم این بیماری شامل:

• اختلالات تغذیه ای شامل از دست دادن اشتها و یا در برخی موارد اضافه وزن
• وجود افکار خودکشی و مرگ
• وجود احساس پوچی، بی ارزشی و گناه در این افراد
• کاهش علایق در کارهای روزمره

آیا افراد معروف دارای اختلالات روانی را می شناسید؟ شاید تصور کنید سلبریتی ها یا افراد مشهور و معروف خوشبخت ترین مردمان هستند. افراد مشهور در خانه های رویایی زندگی می کنند، ماشین های لوکس سوار می شوند، لباس های گران قیمت می پوشند اما این افراد نیز از اختلالات و بیماری های روانی در امان نیستند. افراد معروف و سلبریتی نیز دقیقاً مانند ما و شما انسان هستند و ممکن در شرایط مختلف تحت تاثیر عوامل گوناگون، دچار آسیب ها و اختلالات روانی شوند. در ادامه تعدادی از افراد معروف دارای اختلالات روانی را به شما معرفی می کنیم.

کریسی تیگن: افسردگی بعد از زایمان

یکی از افراد معروف دارای اختلالات روانی، کریسی تیگن است. کریسی تیگن مدل معروف آمریکایی و همسر جان لجند خواننده بزرگ هالیوودی است. کریسی تیگن به افسردگی شدید بعد از زایمان مبتلا است. تیگن در یکی از مصاحبه های خود عنوان کرد که بعد از به دنیا آوردن نخستین فرزندش به افسردگی بعد از زایمان دچار شده است. این افسردگی زمانی وحشتناک تر شد که کریسی تیگن در سال گذشته هنگامی که سومین فرزندش را باردار بود مجبور به سقط ناگهانی شد. این ضربه بزرگی برای این خانواده معروف به حساب آمد. همین امر موجب شد افسردگی شدید تیگن دوباره با وخامت بیشتری برگردد.

افسردگی بعد از زایمان یکی از بیماری هایی است که از هر 7 زن باردار 1 زن به آن دچار می شود. این افسردگی اگر به موقع تشخیص و درمان نشود ممکن است در آینده مشکل ساز شود.

دمی لواتو: اختلال دو قطبی

یکی دیگر از افراد معروف دارای اختلالات روانی، دمی لواتو است. دمی لواتو بیست و چهار ساله از زمان نوجوانی چهره ای مشهور و مجری بوده است. در هجده سالگی او دچار افسردگی شدید و اعتیاد شد. دمی لواتو خواننده سرشناس آمریکایی به اختلال دو قطبی مبتلا است. این خواننده مشهور آمریکایی اذعان دارد که در طی درمان اعتیاد و اختلالات خوردن بود، اختلال دو قطبی او نیز تشخیص داده شد.

در آن زمان، لواتو مهارت های مقابله ای را آموخت و روش هایی را برای کنترل و درک احساسات خود در پیش گرفت. او گفت: «برای اولین بار در زندگی ام احساس کردم.» دمی لواتو هنوز هم تحت درمان است. او با کمک پزشکان خود توانست بر اعتیاد و بیماری دو قطبی خود فائق آید. او اکنون نیز با پزشکان خود در ارتباط است تا از عود شدن بیماری اش پیشگیری کند.

اختلال دو قطبی یا اختلال افسردگی شیدایی نوعی بیماری روانی است که فرد بیمار دارای نوسانات شدید اخلاقی است. گاه او بسیار افسرده است و گاه بسیار شاد و شیدا.

مایکل فلپس: اختلال کمبود توجه و بیش فعالی

یکی دیگر از افراد معروف دارای اختلالات روانی، مایکل فلپس است. مایکل فلپس شناگر آمریکایی است که در طول حرفه شنا خود موفق به کسب 19 مدال رکورددار المپیک شده است. او همچنین با اختلال کمبود توجه و بیش فعالی نیز زندگی می کند. پاتریک بارخام، نویسنده، می گوید: «بیماری کمبود توجه و بیش فعالی مایکل فلپس هنگامی که 9 سال داشت، تشخیص داده شد.» فلپس که یک قهرمان بزرگ و افسانه ای به شما می آید در همان سنین شنا را برای تخلیه انرژی بیش فعالی خود انتخاب کرد. این شناگر بزرگ هنوز هم با این اختلال دست و پنجه نرم می کند اما توانسته است این بیماری را تحت کنترل خود در بیاورد.

اختلال کمبود توجه و بیش فعالی یک اختلال است که ممکن است در سنین کودکی یا بزرگسالی ایجاد شود. این اختلال موجب می شود فرد بیمار مانند افسردگی احساس غم و اندوه و بی ارزشی کند و هم از طرفی فرد بیمار دارای انرژی زیادی است که باید تخلیه شود.

دن رینولدز: افسردگی بالینی

یکی دیگر از افراد معروف دارای اختلالات روانی، دن رینولدز است. دن رینولدز ممکن است به عنوان عضوی از گروه برتر موسیقی Imagine Dragons است. این خواننده مشهور و موفق در عرصه موسیقی و تجاری بسیار درخشان بوده است. اما جالب است بدانید موفقیت تجاری و فعالیت حرفه ای او باعث نشده است تا این سلبریتی مشهور از اختلال روانی در امان باشد. دن رینولدز در سال 2012 در مصاحبه ای عنوان کرد که از بیماری افسردگی بالینی شدید رنج می برد.

افسردگی بالینی شدیدترین مرحله افسردگی است. این نوع افسردگی می تواند خفیف یا شدید باشد اما در برخی موارد این افسردگی تا آخر عمر با فرد بیمار باقی می ماند.

لئوناردو دی کاپریو: اختلال وسواس فکری - عملی

یکی دیگر از افراد معروف دارای اختلالات روانی، لئوناردو دی کاپریو است. بدون شک همه با لئوناردو دی کاپریو افسانه ای آشنا هستید. دی کاپریو ستاره بی چون و چرای هالیوود است. این ستاره برنده اسکار اعتراف کرد که احساس می کند مجبور است چندین بار از درب خانه عبور کند و روی لکه های پیاده رو که توسط آدامس های استفاده شده باقی مانده است، قدم بگذارد. اما دی کاپریو موفق شده است تمایلات OCD خود را تحت کنترل درآورد. دی کاپریو سال ها از اختلال وسواس فکری و عملی رنج برده است. او اکنون تا حدود زیاده توانسته است بر بیماری خود فائق آید. دی کاپریو می گوید امروز دیگر تحت تاثیر این اختلال قرار نمی گیرد.

اختلال وسواس فکری و عملی نوعی اختلال روانی است که در این بیماری فرد بیمار تحت تاثیر افکار اضطراب آور و وسواسی است. او ممکن است کارهایی را برای کاهش وسواس خود انجام دهد که تنها وسواس او کاهش نمی یابد بلکه اضطراب و استرس فرد بیشتر می شود.

دنیل رادکلیف: وسواس فکری-عملی

یکی دیگر از افراد معروف دارای اختلالات روانی، دنیل رادکلیف است. همه ما با سری مجموعه هری پاتر آشنایی داریم. دنیل رادکلیف بازیگری است که نقش هری پاتر را به نام خود ثبت کرد. این بازیگر مشهور هالیوودی مانند لئوناردو دی کاپریو از وسواس فکری و عملی رنج می برد. رادکلیف در سال های اخیر در مصاحبه های گوناگون عنوان کرده است که به این بیماری روانی دچار است.

لیدی گاگا: اختلال استرس بعد از حادثه

یکی دیگر از افراد معروف دارای اختلالات روانی، لیدی گاگا است. لیدی گاگا یکی از ستارگان موسیقی پاپ در آمریکا به حساب می آید. لیدی گاگا نیز مانند بسیاری از سلبریتی های جهانی از یک بیماری روانی رنج می برد. لیدی گاگا علیرغم موفقیت در موسیقی و بازیگری، در دسامبر 2016 علناً در مورد مبارزات خود با اختلال استرس پس از سانحه صحبت کرد. گاگا در مصاحبه ای در سال 2014 اعتراف کرد که وی قربانی تجاوزی است که در 19 سالگی اتفاق افتاده است. او می گوید: «ضربه شخصی من در زندگی به من کمک کرده است تا آسیب دیگران را درک کنم.»

اختلال استرس بعد از سانحه نوعی افسردگی یا اختلال روانی است که بعد از وقوع یک حادثه فرد را تحت شعاع قرار می گیرد. به عنوان مثال هنگامی که یک فرد خانواده اش را در یک تصادف از دست می دهد ممکن است به این بیماری مبتلا شود.

ادل: افسردگی بعد از زایمان

یکی دیگر از افراد معروف دارای اختلالات روانی، ادل است. همه ما با نام ادل خواننده بزرگ بریتانیایی آشنایی داریم. ادل که بارها برنده جایزه گرمی شده است و همچنین جایزه اسکار را نیز در کارنامه خود دارد دچار افسردگی شدید بعد از زایمان شده است. ادل بعد از زایمان خود در مصاحبه های گوناگون عنوان کرده است که دچار افسردگی بعد از زایمان شده است. وی می گوید: «پس از به دنیا آوردن پسرم افسردگی پس از زایمان واقعاً بد بود و این باعث ترس من شد.» او اعتراف می کند که هیچ دارویی برای آن مصرف نکرده است، همچنین با کسی در این مورد صحبت نکرده است.

کندریک لامار: افسردگی شدید

یکی دیگر از افراد معروف دارای اختلالات روانی، کندریک لامار است. کندریک لامار یکی از خوانندگان دنیای رپ در آمریکا است که شهرتی جهانی دارد. این سلبریتی مشهور و ثروتمند بعد از برنده شدن جایزه گرمی در سال 2015 در مصاحبه ای اعلام کرد به افسردگی شدید مبتلا است و مدت های طولانی به خودکشی فکر کرده است. این خواننده آمریکایی عنوان کرد به دلیل از دست دادن دوستان خود به صورت پی در پی به افسردگی شدید مبتلا شده است. شدت بیماری او به اندازه ای بوده است که حتی وی نمی توانسته برنامه های خود را اجرا کند.

افسردگی شدید نوعی اختلال روانی است که اگر به موقع تشخیص داده نشود و یا  درمان نشود ممکن است به مرگ فرد نیز ختم شود. معمولاً کسانی که دچار افسردگی شدید می شوند بسیار به خودکشی فکر می کنند و حتی تصمیم خود را ابراز می کنند.

اما استون: اختلال اضطراب

یکی دیگر از افراد معروف دارای اختلالات روانی، اما استون است. اما استون بازیگر آمریکایی برنده جایزه اسکار که موفقیت های زیادی را در دنیای بازیگری کسب کرده است، در سال های اخیر عنوان کرده است که از بیماری اختلال اضطراب رنج می برد. اما استون در مصاحبه های خود عنوان کرده است که این اختلال از 9 سالگی و دوران کودکی با او همراه بوده است. این بازیگر هالیوودی می گوید امروز و بعد از کمک متخصصان توانسته است به این بیماری غلبه کند اما گاهی آثار این اختلال را مشاهده می کند.

اختلال اضطراب بیماری است که فرد بیمار ممکن است بدون حتی دلیل خاصی دچار اضطراب شدید شود. این اختلال با کمک متخصص روان درمانگر قابل حل است.

کریس ایوانز: اختلال جمع هراسی و صداهای ذهنی

یکی دیگر از افراد معروف دارای اختلالات روانی، کریس ایوانز است. شاید برای شما تعجب آور باشد که یک بازیگر بزرگ دنیای هالیوود دچار اختلال جمع هراسی باشد. کریس ایوانز یکی از ستارگان مشهور فیلم های تخیلی و دنیای مارول دچار اختلال جمع هراسی است. او می گوید: «هنگامی که می خواهم در مراسم فرش قرمز فیلم های خود شرکت کنم به شدت از جمع حاضر هراس دارم و صداهایی را در ذهن خود می شنوم.»